همه ما بخشی از زندگی را در شغل خود سپری میکنیم. بعد از گذشت مدت زمانی از زندگی شغلی احتمال دارد خستگی مفرطی در خود احساس کنیم و این نشان میدهد که یک جای کار مشکل دارد. شاید به شغل خود علاقه نداریم. اما کمی که فکر میکنیم، متوجه میشویم این همان شغلی است که همیشه آن را دوست داشتهایم.
دلیل اصلی خستگی ما چیست. چه چیزی در شغل ما وجود دارد که ما بعد از زمان کاری خود اینقدر خسته میشویم. مشکل این است که ما عادت کردهایم که در زمانهای غیرکاری خود هم به شغل فکر میکنیم. ما در تمام طول روز استرس کاریمان را به همراه خود حمل میکنیم و انتظار داریم خسته و فرسوده نباشیم. در زمان شغلی خود سرمان اینقدر شلوغ است که فرصت نمیکنیم زیاد این استرسها را در ذهن خود تجزیه و تحلیل کنیم. اما زمانی که زمان شغلی تمام میشود ذهنمان فرصت این را پیدا میکند که خیلی دقیقتر به استرسها و مسائل کاری فکر کنیم.
ما این فرصت را داریم که با انجام فعالیتهای فراغتی و کارهای لذتبخش این استرس را کاهش دهیم اما در اوقات فراغت خود هم اینقدر به مسائل کاری فکر میکنیم که نه تنها اوقات خوشایندی را تجربه نمیکنیم بلکه خستهتر هم میشویم. ذهن ما به سمت کارهای ناتمامی که تمام نشده است، متمرکز میشود. چیزی که آن را اثر زایگارنیک مینامیم.
حرص میخوریم، به نداشتههایمان فکر میکنیم و مسائل استرسزا در ذهنمان جولان میدهند و این موارد توان ما را در انجام کارها به مرور کاهش میدهد و باعث میشود بیحوصلهتر باشیم، سلامتی کمتری داشته باشیم. نکته دیگری که وجود دارد هم این است که درگیر شدن ذهن کاملا غیر ارادی اتفاق میافتد و این حس را به وجود میآورد که ما وقتمان را تلف نمیکنیم. نشان میدهد که ما نگران آینده خود هستیم و انسان بیخیالی نیستیم. اما واقعیت این است که ما داریم کاری مخرب با خود انجام میدهیم.
خبر بد این است که این درگیری ذهنی ممکن است علاقه به شغل را در شما از بین ببرد. پس باید هر چه سریعتر برای این معضل فکری کرد. اولین راه این است که ساعتهای کاری مشخص داشته باشید و بعد از آن به ایمیلها و تلفنهایتان جواب ندهید. دوم اینکه فضای کاری مشخص داشته باشید یعنی اگر در منزل هم مسئلهای در مورد شغلتان پیش میآید که باید آن را انجام دهید در مکان مشخصی از خانه انجام دهید. در جایی که میخوابید، بر روی مبلی که استراحت میکنید جای مناسبی برای فکر کردن به کار نیست. ایجاد تعادل بین کار و زندگی در دنیای واقعی نیست بلکه در ذهن ما بیشتر اتفاق میافتد.