ما نیازهای مشخص و روشنی در زندگی داریم. به عنوان مثال ما باید ساعتهای مشخصی در سال را به کار اختصاص دهیم. بخش روشنی از زمان ما در یک سال نیز به خواب اختصاص پیدا میکند. به طور واضح ما در زندگی خود به اوقات فراغت و تفریح هم نیاز داریم اما چند درصد از زمانمان را به اوقات فراغت اختصاص میدهیم. یک فرد به راحتی میتواند بگوید من در روز اینقدر از زمانم را صرف کار میکنم و این ساعات مشخص را در ماه میخوابم اما اگر از فرد پرسیده شود چه مدت زمانی در روز، ماه یا سال به فراغت و تفریح اختصاص پیدا میکند، بسیاری از افراد احتمالا با مکث طولانی به ناآگاهی خود اشاره میکنند.
نداشتن انضباط شخصی
بخشی از این اتفاق به خاطر نداشتن انضباط شخصی اتفاق میافتد. به عنوان مثال درست است که ساعات مشخصی ما در محل کار حضور داریم ولی آیا بعد از شغل خود دیگر کاری انجام نمیدهیم. خیلی اوقات زمان بعد از شغل هم صرف انجام کارهای عقب مانده میشود. ما در کنار خانواده هم موبایل از دستمان جدا نمیشود. در روزهای تعطیل هم به ایمیلهای کاریمان جواب میدهیم و تمرکزی بر فراغت خود نداریم. ما همزمان که تلویزیون نگاه میکنیم، غذا میخوریم و با تلفن حرف میزنیم. بهتر است همانطور که در محل کار سعی میکنیم حداکثر تمرکز خود را داشته باشیم، در فراغت و تفریح هم با فراغ بال و آسوده از مسائل دیگر به فعالیتهای مورد علاقه بپردازیم.
عدم دید درست نسبت به فعالیتهای فراغتی
بخشی از این رخداد هم به خاطر انجام ندادن درست فعالیت فراغتی است. به عنوان مثال در روز چقدر کارهایی انجام میدهیم که دوست داریم. مثلا اگر به دیدار اقوام میرویم آیا بخاطر علاقه و لذت بردن، این کار را انجام میدهیم یا در جواب بازدید قبلی آنها، اینکار را انجام میدهیم. خیلی اوقات تلویزیون میبینیم چون انتخاب دیگری نداریم و این کار را نمیتوانیم به عنوان فعالیت فراغتی محسوب کنیم چرا که ویژگیهای اوقات فراغت را ندارد. به هر حال باید مراقب طول و عرض زندگی خود باشیم و به کیفیت زندگی خود را به اندازه مسائل دیگر اهمیت دهیم.
دیدن اوقات فراغت به مثابه جنگل
خیلی اوقات ما جنگل را به خاطر درختانش درست نمیبینیم. خیلی اوقات هم ما اوقات فراغت را به خاطر ازدیاد فعالیتهای فراغتی درست نمیبینیم. اینقدر تفریح به وجود آمده است که ما نمیتوانیم مرز درستی برای فعالیتهای فراغتی خود لحاظ کنیم. در این بین نیاز است به دور از مسائل دیگر راجع به تفریحات و علاقههای فراغتی خود فکر کنیم. امروزه ابزارها و تکنولوژیهای بسیاری به وجود آمده است، بهتر است از ابزارها و فناوریها انتظار کمتری داشته باشیم و تمرکز بر علاقههای واقعی خود داشته باشیم. ما نباید فکر کنیم که آینده چه شکلی است بلکه باید فکر کنیم در آینده میخواهیم چطور باشیم.