کیفیت زندگی به میزانی که یک فرد از قابلیت‌های مهم زندگی لذت می‌برد، گفته می‌شود و منعکس‌کننده تعامل بین عوامل فردی و محیطی است. در حال حاضر بیش از یک تعریف از کیفیت زندگی در متون علمی وجود دارد ولی به طور کلی به وسیله حیطه‌هایی که در برگیرنده کیفیت زندگی است این موضوع معرفی می‌شود؛ حیطه‌هایی مانند سلامت روحی، اعتماد به نفس، شادمانی، سلامت جسمی و رضایت از زندگی و غیره.

کیفیت زندگی به مقدار زیادی از ارزش‌ها تاثیر می‌پذیرد و در واقع کیفیت زندگی طبق ارزش‌های فردی و اجتماعی و ملی است. این موضوع ذهنی و درونی و متصور است و در نتیجه به تصورات و ادراک فرد از واقعیت‌های زندگی بستگی دارد. هر فرد خصوصیات و شرایط خاص خودش را دارد و ادراکش در مورد خوب یا ضعیف بودن کیفیت زندگی مختص خودش است. بدین ترتیب یک عامل ویژه مانند بازگشت به کار می‌تواند به معنای ارتقای کیفیت زندگی برای یک فرد خاص محسوب شود، در حالی که همین عامل برای فرد دیگر می‌تواند به معنای بدتر شدن وضعیت و کیفیت زندگی باشد. میزان مطلوب کار کردن و لذت بردن از آن در یک کشور می‌تواند 6 ساعت باشد و در کشور دیگر می‌تواند 12 ساعت باشد. انجام دادن بازی رایانه‌ای برای یک فرد موجب لذت و ارتقای کیفیت زندگی می‌شود و برای فرد دیگر احساس وقت تلف کردن را به وجود می‌آورد. 

به هر حال یکی از کلمات رایج در تشریح ارزش فراغت، کیفیت زندگی است. کیفیت زندگی به عنوان لذت بردن فرد از زندگی است. لذت بردن شامل احساس رضایتمندی و دسترسی به چیزهایی است که برای فرد مهم است. یکی از موضوعات مهم در کیفیت زندگی توازن کار و زندگی است. به همان میزانی که کار می‌کنید باید بتوانید از زندگی لذت ببرید. یعنی تعادلی بین کار کردن و فعالیت‌های فراغتی باید وجود داشته باشد. به طور کلی در کیفیت زندگی سه حیطه وجود دارد: بودن، تعلق داشتن، شدن.

بودن (Being)