تورستن وبلر در تئوری طبقه فراغت خود بیان میکند تجمع ثروت سبب میشود که طبقه فراغت به لحاظ ساختار و عملکرد توسعه یابد و موجب تمایز درون طبقاتی میشود. با اینکه این تئوری متعلق به سال 1899 است اما امروزه همچنان مردم از فراغت به عنوان ابزاری برای نمایش طبقه اجتماعی خود استفاده میکنند و این کار را با خریدها و استفاده از محصولات و خدمات خاص نشان میدهند. اوقات فراغت نمادی آشکار و بیرونی از یک طبقه اجتماعی دارد و ارزشهای خاص آن طبقه و پایگاه را به نمایش میگذارد. معمولا انسانها در اوقات فراغت به دنبال نمایش تصویری از خود هستند. این تصاویر مخصوصا در طبقات بالای اجتماعی دیده میشود مثل ثروتمندانی که عکس مسافرتهای لاکچری خود را منتشر میکنند یا از مهمانیهای پرطمطراق خود عکس میگذارند.
اثرات منفی این پدیده زمانی آشکار میشود که افراد، کیفیت زندگی روزمره خود را فدای داشتن نمادهای فراغتی خاص میکنند. چرا امروزه شرکتها محصولات و خدماتی ارائه میدهند که مصرف کننده مایل باشد از محصول و خدمت در جمعهای مختلف رونمایی کند و خود را با آن محصول و خدمت به نمایش بگذارد. ما با داشتن یک محصول و خدمت خاص احساس بودن در یک طبقه اجتماعی میتوانیم بکنیم هر چند که در واقعیت میلیونها سال نوری از آن طبقه اجتماعی فاصله داشته باشیم.
امروزه افراد سعی میکنند در فراغتهایی شرکت کنند که در طبقه اجتماعی خودشان نیست بلکه در طبقه اجتماعی است که تمایل دارند در آن حضور داشته باشند. انگار امروزه تئوری فرا طبقه فراغت در جریان است.