واکنش مخالف یعنی میل انسان به بازپس گیری اختیار خود برای انجام دادن فعالیتهایی که آزادانه انتخاب کرده ولی اکنون با تهدید مواجه شده یا در آستانه حذف قرار گرفته است. در شرایط واکنش مخالف، رفتار حذف شده یا تهدید شده شکلی جذابتر برای فرد پیدا میکند و به همین دلیل فرد انگیزه دارد که موانع یا تهدیدات را از میان بردارد و باز به آن رفتار بپردازد. به صورت کلی زمانی که فرد از شرکت در فعالیتی که انتخاب کرده محروم میماند احتمال واکنش مخالف زیاد میشود.
برای مثال آرش برای آخر هفته خود میتواند از بین رفتن به شهربازی و رفتن به استادیوم برای تماشای مسابقه و رفتن به خانه دوستش در کیش با هواپیما یکی را انتخاب کند. آرش همه این موارد را دوست دارد و همه این فعالیتها موجبات رضایت او را به وجود میآورد. او در نهایت تصمیم به رفتن به خانه دوستش میگیرد اما در آخر هفته با کنسلی پروازش مواجه میشود. او به رغم جذابتی که دو گزینه دیگر همچنان برایش دارند تصمیم دارد هر جور که شده بتواند خود را به منزل دوستش برساند و آخر هفته با او باشد. او بلیطهای دیگر پروازها را چک میکند، راههای دیگر حمل و نقلی را نگاه میکند و اصرار برای رفتن به کیش دارد.
ممکن است انسانها پس از چندبار تلاش ناموفق برای از میان برداشتن مانع به تدریج باور کنند که نتیجه خارج از کنترل آنها است و آن زمان احساس درماندگی به سراغ فرد میآید و فرد میتواند به مرور دچار درماندگی آموخته شده شود.
که جز تو، هیچکس در آن،
خانه ای نخواهد داشت…