در گذشته افراد خیلی راحتتر از اکنون زندگی میکردند. آنها توقع خاصی از زندگی نداشتند. اکثر افراد در یک مسیر مشخص شده حرکت میکردند. به عنوان مثال شخصی که پدرش کشاورز بود او هم کشاورز میشد. آنها همین که کنار هم بودند خوشحال بودند و گلهای از نبود امکانات خاص نبود. اما امروزه زندگی کردن به تنهایی مهم نیست بلکه چگونگی زندگی کردن است که مهم شده است. مهم است که افراد چه فراغتهایی در زندگی دارند و به چه امکاناتی دسترسی دارند. بدین منظور نیاز است که بررسی شود افراد برای شرکت در فراغتهای مورد علاقه خود چه موانعی دارند.
در یک چارچوب نظری برای مطالعه موانع مشارکت مردم در ورزش، کراوفورد و همکاران مدل هرمی موانع مشارکت در فعالیتهای اوقات فراغت را پیشنهاد کردند. این مدل برای اولین بار، موانع را با توجه به اهمیت آنها در فرایند تصمیم گیری فرد به سه دسته: موانع درون فردی، موانع بین فردی، و موانع ساختاری تقسیم بندی نمود.
موانع درون فردی به صفات و خصوصیات بازدارنده روانی اشاره دارد که از تجارب منفی فردی ریشه میگیرد. موانع درون فردی از بی میلی، عدم آگاهی، مشکلات جسمانی یا روانی ناشی میشود. به عنوان مثال فردی را در نظر بگیرید