در مورد انواع اوقات فراغت در پستهای قبلی صحبت کردهایم و دسته بندیهای مختلفی که در این زمینه وجود دارد مثل فراغت خلاق یا غیرخلاق، فراغت مدرن یا سنتی، فراغت جدی یا غیرجدی، فراغت سالم و غیر سالم و غیره را ارائه دادهایم. برخی دستهبندیها به سادگی ارائه فراغت در دو دسته فراغت درون و برون خانگی است که فعالیتهایی نظیر تلویزیون دیدن درون خانگی قاعدتا محسوب میشود و سینما رفتن نظیر فعالیت برون خانگی است. اما برخی از محققان فراتر رفتهاند و سطوحی از اوقات فراغت را ارائه کردهاند و به هر کدام هم ارزشی دادهاند.
به عنوان مثال جورج تورکیلدسن با استناد به تحقیقات و دیدگاههای محققان دیگر اوقات فراغت را در چهار سطح معرفی کرده است: فراغت منفعل، فراغت هیجانی یا تهییج کننده، فراغت فعال و فراغت خلاق.
سازمان ملی جوانان سابق نیز سطوح جالبی در مورد اوقات فراغت ارائه داده است که بررسی آن خالی از لطف نیست و میتواند در درک سطوح فراغت بسیار کمک کننده باشد.
فراغت بدون برنامه
در این نوع فراغت، انسان هیچ برنامهای و طرحی برای گذراندن اوقات فراغت خود ندارد. از این رو این سطح با مشکلاتی شخص را مواجه میکند. در سطح پایین منجر به تنبلی و بی برنامگی میشود و در سطح بالا منجر به بزهکاری و انحرافات مختلف اخلاقی میشود. به عنوان مثال فراغت بدون برنامهای مانند سر کوچه ایستادن میتواند منجر به هرزگی و اقدامات غیراخلاقی شود. این اوقات فراغت را میتوان خلأ فراغت یا فراغت بیمارگونه هم نامید که با اتلاف وقت، بیهودگی و بیمعنایی در ارتباط است و بر اثر آن مشکلات زیادی گریبانگیر فرد و جامعه میشود.
فراغت منفعل
در این نوع فراغت، فرد بدون انجام واکنش، در معرض عمل یک محرک دیگر است. به طوری که انسان پذیرای محرک بیرونی است و از خود تحرک و ابتکار خاصی اراده نمیدهد. در نتیجه به راحتی تأثیر پذیرفته و بدون اینکه متوجه باشد تحت تأثیر پیامهایی قرار میگیرد که از طریق رسانههای مذکور تبلیغ و القا میگردند. تماشای تلویزیون، استفاده از اینترنت، بازی کامپیبوتری در زمره این فراغت هستند. در این دسته فرد در معرض بمباران پیام ارسالی قرار میگیرد بدون اینکه خود بتواند نقش آفرینی کند. او به مرور زمان ابتکار عمل را از دست خواهد داد و به موجودی بیخاصیت تبدیل میشود. در این فراغت شخص فقط مصرفکننده کامل است و به هیچ وجه در فعالیت مورد نظر دخالتی ندارد مثلا فقط موسیقی میشنود یا فوتبال تماشا میکند. حتی مطالعه کتاب بدون تفکر هم در زمره این فراغت قرار میگیرد. میتوانید در مورد اثرات کتابخوانی بدون تفکر این نوشته را بخوانید. منفعل بودن و فعال بودن فقط در صرف انرژی جسمی نیست و انرژی ذهنی و روحی-روانی هم در این امر تأثیرگذار است.
نیمه فراغت
نیمه فراغت وضعیتی است که طی آن کار و فراغت همزمان انجام میشود. در این شرایط لذت، کار و درآمد در هم آمیخته شده است و از این رو نیمه فراغت محسوب میشود. فردی را در نظر بگیرید که هم به نقاشی هنری علاقهمند است هم شغلش نقاشی هنری است. او هم هدف لذت را دنبال میکند و هم با هدف کسب درآمد این کار را انجام میدهد. به نوعی نیمه فراغت هم اختیاری و هم ارادی است. جفری دومازدیه، نیمه فراغت را در تعریف فعالیتهایی ارائه کرده است که فرد مجبور به انجام آنهاست اما در هنگام انجام، رضایت خاطر فرد هم فراهم میشود.
فراغت فعال
در این نوع فراغت، فرد آگاهانه دست به خلق و یادگیری میزند و نقش فعالی را در فعالیت ایفا میکند. در این فراغت هم رفع خستگی، هم کسب لذت و هم تحول و تعالی شخصیت مدنظر است. در این فراغت انسان دارای تحرک و حضور ملموس و موثر در عرصه اقدام است و بر شرایط تأثیر گذارده و آن را تغییر میدهد. از این رو فراغت فعال میتواند منجر به رشد و پویایی شخصیت شود. همچنین روشهای مطلوب و موثر مواجهه شدن با مشکلات و چالشهای محیط پیرامونی خود را یاد بگیرد. گردشگری، ورزش کردن و مطالعه با تفکر در زمره این دسته از فراغت قرار میگیرند و میتوان گفت فراغت فعال مطلوبترین شیوه گذران اوقات فراغت است.
سلام مطالب خوبی دارید ولی منابع رو نیاوردید!!! فقط اسم نظریه پرداز ها رو آوردید! من برای مقالم احتیاج به مشخصات دقیق منارعی دارم که شما این مطالب رو ازشون آوردید