۲۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فراغت» ثبت شده است.

فراغت‌های مختلفی در دنیا وجود دارد که هر شخص می‌تواند به انتخاب خود در برخی از آنها شرکت کند. یک اوقات فراغت یکسان می‌تواند برای یک فرد ارزش بالایی داشته باشد و برای نفر دیگری ارزش پایینی داشته باشد. ارزشی که هر فراغت دارد به متغیرهای زیادی وابسته است مثل زمان و مکان و عوامل فردی و محیطی و ...

ممکن است شما به انجام ورزش علاقمند باشید و ارزش بسیار بالایی برای انجام این فعالیت قائل باشید اما در صبح زود هیچ علاقه‌ای به ورزش کردن نداشته باشید اما برای فرد دیگر ورزش در صبح اینقدر ارزش دارد که روحیه و نشاط کل روز خود را از ورزش صبح خود بگیرد. در بسیاری اوقات پیش می‌آید که فراغت مورد علاقه شما در یک زمان به فراغتی بی‌ارزش تبدیل شود. زمانی شما در طبقه اجتماعی ضعیف جامعه هستید خوردن یک فلافل برای شما شاید بسیار لذتبخش باشد اما وقتی شما در زندگیتان پیشرفت کردید و در طبقه اجتماعی مرفه قرار گرفته‌اید آیا خوردن فلافل هنوز هم برای شما لذت سابق را دارد. شاید خوردن بهترین غذای دنیا هم دیگر آن لذت گذشته فلافل را در شما ایجاد نکند.

در خانه شاید دیدن فیلم یک فعالیت رضایتمند برای شما باشد اما آیا زمانی که در بیرون خانه حضور دارید و به فعالیتهای فراغتی بهتر دسترسی دارید همچنان دیدن فیلم آن رضایت درون منزل را برای شما ایجاد می‌کند. اگر شما در شهر ارومیه به دنیا بیایید احتمالا در بین ورزشها، والیبال ارزش بالاتری برای شما دارد اما در زابل یا بوشهر، والیبال آن ارزش را برای افراد متولد این شهرها نخواهد داشت. بسیاری از فعالیتها در برخی  مکانها و زمانها ارزش بالایی دارند اما در برخی مکانها و زمانهای دیگر فعالیتی بی‌ارزش محسوب می‌شوند.

چیزی که ما نام آن را پارادوکس ارزش در فراغت می‌گذاریم. در برخی اوقات ارزش به کمیاب بودن آن فعالیت مربوط می‌شود. مثل زمانی که شما وضعیت اقتصادی مناسبی ندارید و در این شرایط یکبار رفتن به شهربازی برای شما لذتبخش است یا خوردن ساندویج مورد علاقه بسیار حس رضایتمندی در شما به وجود می‌آورد اما فردی که در وضعیت اقتصادی مطلوب قرار دارد ده بار رفتن به شهربازی در ماه هم رضایتمندی را در او به وجود نمی‌آورد.

در برخی زمان‌های دیگر ارزش به فراوانی فعالیت بستگی دارد. مثلا ورزشی به نام پیکلبال در ایران فعالیتی بی‌ارزش برای بسیاری افراد محسوب می‌شود چرا که در شهرهای ما این ورزش انجام نمی‌شود. برخلاف آن ورزش فوتبال در بسیاری از شهرهای ما فعالیتی باارزش و مورد علاقه محسوب می‌شود چرا که افراد زیادی به ورزش فوتبال می‌پردازند.

پارادوکس ارزش در فراغت

نماد فراغت

تورستن وبلر در تئوری طبقه فراغت خود بیان می‌کند تجمع ثروت سبب می‌شود که طبقه فراغت به لحاظ ساختار و عملکرد توسعه یابد و موجب تمایز درون طبقاتی می‌شود. با اینکه این تئوری متعلق به سال 1899 است اما امروزه همچنان مردم از فراغت به عنوان ابزاری برای نمایش طبقه اجتماعی خود استفاده می‌کنند و این کار را با خریدها و استفاده از محصولات و خدمات خاص نشان می‌دهند. اوقات فراغت نمادی آشکار و بیرونی از یک طبقه اجتماعی دارد و ارزش‌های خاص آن طبقه و پایگاه را به نمایش می‌گذارد. معمولا انسان‌ها در اوقات فراغت به دنبال نمایش تصویری از خود هستند. این تصاویر مخصوصا در طبقات بالای اجتماعی دیده می‌شود مثل ثروتمندانی که عکس مسافرت‌های لاکچری خود را منتشر می‌کنند یا از مهمانی‌های پرطمطراق خود عکس می‌گذارند.

اثرات منفی این پدیده زمانی آشکار می‌شود که افراد، کیفیت زندگی روزمره خود را فدای داشتن نمادهای فراغتی خاص می‌کنند. چرا امروزه شرکتها محصولات و خدماتی ارائه می‌دهند که مصرف کننده مایل باشد از محصول و خدمت در جمع‌های مختلف رونمایی کند و خود را با آن محصول و خدمت به نمایش بگذارد. ما با داشتن یک محصول و خدمت خاص احساس بودن در یک طبقه اجتماعی می‌توانیم بکنیم هر چند که در واقعیت میلیونها سال نوری از آن طبقه اجتماعی فاصله داشته باشیم.

امروزه افراد سعی می‌کنند در فراغت‌هایی شرکت کنند که در طبقه اجتماعی خودشان نیست بلکه در طبقه اجتماعی است که تمایل دارند در آن حضور داشته باشند. انگار امروزه تئوری فرا طبقه فراغت در جریان است.

مردم در قرون وسطی در جنگ‌ها شرکت می‌کرده و خوی تجاوزکارانه و خشن خود را پنهان نمی‌کردند اما در حال حاضر این تمایلات را در خود پنهان می‌کنند. گذران اوقات فراغت جایگزینی برای همه ویژگی‌ها و خوی‌های سرکوب شده‌ای است که بر مردم تحمیل شده است. امروزه مردم از ریختن خون ابا دارند و آن را نشانه توحش می‌دانند اما با لذت به تماشای فیلمی می‌نشینند که در آن قهرمان فیلم ده‌ها نفر را سلاخی می‌کند یا در بازی رایانه‌ای شرکت می‌کنند که باید خون ده‌ها نفر را بریزند تا برنده بازی شوند یا مردم اکنون گلاویز شدن با یکدیگر را بی‌نزاکتی می‌دانند اما با آسایش خاطر با صرف مبالغی به تماشای مستقیم مسابقه بوکس می‌روند یا آن را به طور غیرمستقیم از طریق تلویزیون نگاه می‌کنند.

امروزه که زندگی انسان به دست نیروهای عقلانی است و افراد باید براساس قوانین دقیق اجتماعی عمل کنند. اوقات فراغت دقیقا همان چیزی است که فرد می‌تواند نوعی هیجان خودانگیخته بدوی غیرتأمل را در آن انجام دهد. برخی افراد علاقه‌های ذاتی به انجام برخی فعالیت‌های هیجان انگیز دارند و نمی‌توان این علاقه‌ها را در فرد سرکوب کرد. بهتر است با در نظر گرفتن امکانات و فراهم آوردن شرایطی به این نیازهای هیجان آور پاسخ داد.

اوقات فراغت تابع قاعده معمولی و غیرمعمولی شدن است به همین سبب بشر در عصر جدید خود به طور مداوم در پی ایجاد تنوع در اوقات فراغت است زیرا از یک نوع اوقات فراغت خسته می‌شود و نیاز به تفنن دارد. موضوعی که نوربرت الیاس آن را جامعه‌شناسی آرایشی یا به تعبیر دیگری از خود او جامعه‌شناسی فرآیند نامیده است. ورزش و اوقات فراغت از نظر الیاس جایگزینی برای همان خوی‌های سرکوب شده و آداب‌هایی است که بر مردم تحمیل شده است.

 از نظر الیاس ورزشی شدن و فراغتی شدن حاصل آرایش جدید نیروها در عصر حاضر است. وی در تحلیل فرایند ورزشی شدن جامعه جدید انگلستان می‌گوید که به وجود آمدن ورزش‌های جنبی از قبیل مشت‌زنی، شکار روباه، راگبی، کریکت و فوتبال مصادف است با تشکیل پارلمان در انگلستان و فرو نشستن مبارزه خصمانه اقوام بیگ و توری است. الیاس بیان می‌کند فراغت‌های امروزی  مبین نوعی تنش سرکوب شده‌اند که به این شکل بروز پیدا می‌کنند و جلوه‌های آن را می‌توان به روشنی دید. مانند تخریب مراکز ورزشی یا وسایل نقلیه عمومی به وسیله طرفداران تیم‌های رقیب، گلاویز شدن آن‌ها با یکدیگر و مانند آن‌ها که نشان دهنده همین تمایلات فرو خورده است.

نوربرت الیاس

شاید برای شما هم پیش آمده باشد که فکر کنید برای موفق شدن فقط و فقط باید سخت کار کرد. برای خود من پیش آمده است. زمانی فکر می‌کردم باید فقط کارهایی را انجام دهم که خروجی ملموسی برای من داشته باشد. نمی‌دانم علمم را زیاد کند، تجربه‌ام را بیشتر کند یا مهارتم را افزایش دهد و ... اما به مرور فهمیدم نه نمی‌شود، یک جای این نوع زندگی می‌لنگد. آن زمان دائم خود را مشغول نگه می‌داشتم اما می‌دیدم با اینکه سعی می‌کردم حتی وارد مشغولیت‌هایی شوم که مورد علاقه من هم است باز هم یک خستگی درونم وجود داشت و آن کیفیت کاری لازم را ندارم.

آن زمان بود که فهمیدم قاعده این دنیا خیلی دو دو تا چهار تا کردن نیست. برخی اوقات باید بدون حساب و کتاب زندگی کرد. تازه بعد از این خیلی از خروجی‌های زندگی هم ناملموس است. تازه آن زمان هم که فقط به کار و مشغولیت‌های آن می‌پرداختم برخی اوقات نگاه که می‌کردم متوجه می‌شدم که درست است که به تفریحی نپرداخته‌ام اما یک پرتی هم داخل کارهایم وجود دارد. پرتی‌هایی بین کار که شاید مجموعش را نگاه می‌کردم یک تا دو ساعت و گاهی بیشتر می‌شد. خب چه کاری بود من می‌کردم، اگر قرار است یک ساعت تا دو ساعت از وقتم برود چرا این وقت به فراغت، سرگرمی و تفریح نرود تا حالم را بیشتر خوب کند.

نیازی نیست تفریح لاکچری باشد، نیازی نیست پر هزینه باشد فقط باید حال دل شما را خوب کند. اگر بهانه می‌آورید که الان وقتش نیست، در حال حاضر شرایط خوبی ندارم و ... مطمئن باشید در شرایط خوب هم به تفریح نمی‌پردازید و آن زمان هم بهانه‌های خود را دارید.

یادتان باشد کار و تفریح لازم و ملزوم یکدیگرند. هر چه قدر کار می‌کنید به تفریح هم نیاز دارید. قاعده زندگی این است: سخت کار کن و به اندازه‌اش هم تفریح کن.

تفریح و حال دل خوب

اگرچه عقیده بر این است که آموزش فراغت برای افرادی است که با محدودیت‌هایی جدی برای انجام فراغت مواجه هستند اما همه انسان‌ها می‌توانند از آموزش فراغت بهره‌مند و از مزایای آن برخوردار شوند. سردبیر نشریه جهانی فراغت و تفریحات در باب این موضوع می‌گوید:

با تغییرات سریع اجتماعی و تکنولوژیک که جامعه امروز در حال تجربه کردن است، آماده‌سازی مردم برای استفاده بهینه از فراغت به نیاز فوری و ضروری بدل شده است. آموزش فراغت به عنوان یک فرآیند مادام‌العمر می‌تواند باعث تکامل انسان‌هایی شود که برای رشد فیزیکی، هیجانی، اجتماعی و عقلانی خود می‌خواهند از فراغت یهره‌مند شوند.

اگرچه بیش از پانصد سال است که بحث آموزش فراغت به عنوان وسیله‌ای برای کمک به افراد به منظور در پیش گرفتن یک سبک زندگی رضایت‌بخش مطرح شده است اما همچنان این ابزار به نوعی مغفول باقی مانده است.

آموزش فراغت

با این روحیه که زندگی یک فراغت و سرگرمی و بازی است باید زندگی کرد. اگر با دید تاریک و سیاه و سنگین زندگی کنید، شما زندگی نمی‌کنید بلکه وقت خود را تلف می‌کنید. اگر با دید سیاه و سنگین برای رسیدن به خواسته‌هایتان تلاش کنید شاید به هدف خود دست یابید اما مجبورید تلاش بیشتری انجام دهید و خسته‌تر می‌شوید.

آزادی وقت

اولین موضوعی که باید بدان اشاره شود این است که این دو مفهوم نباید به جای هم به کار روند. وقت آزاد زمانی است که انسان مجبور به انجام وظایف خاصی نباشد. در واقع وقت آزاد به فضایی تهی مشهور است که اگر با فعالیت مطلوبی پر نشود به چیزی منفی تبدیل می‌شود.

فراغت زمانی است که فرد به میل و خواسته خود به فعالیتی می‌پردازد و زمانی است که در اختیار انسان است و خود شخص تصمیم می‌گیرد که فعالیت لذت‌بخشی انجام دهد.

باید توجه داشت همه افراد وقت آزاد دارند اما همه افراد نمی‌توانند فراغت داشته باشند.

دو واژه تفریح و اوقات فراغت معمولا با مفهوم یکسان تلقی می‌شوند و گاهی به جای هم به کار می‌روند. تفریح را می‌توان زیرمجموعه اوقات فراغت به نوعی دانست. در تعریف فرهنگستان هم تفریح به معنای سپری کردن اوقات فراغت با فعالیت‌های فرح‌بخش به کار رفته است. تفریح در لغت به معنی شادی و شادمانی و بازی و تفرج است. تفریح را می‌توان شکلی از فعالیت‌های سازماندهی شده در نظر گرفت که مردم برای لذت و سرگرمی به آن روی می‌آورند. تفاوتی که بین این دو مفهوم وجود دارد مفهوم اخلاقی و اجتماعی بودن نه تنها برای فرد بلکه برای جامعه است. در واقع برای جامعه چه چیزی از لحاظ اجتماعی و چه از لحاظ اخلاقی قابل قبول است. اوضاع کمی سخت می‌شود با توجه به این موضوع که مفهوم، جامعه به جامعه تغییر می‌تواند بکند و حتی می‌تواند در یک جامعه در گذر زمان مفهوم تغییر کند.

جرالد. بی فیتز (Jerald B. Fitz) در کتاب تفریحات سالم در جامعه مینویسد: فراغت یک دوره یا بخشی از زندگی انسان است و تفریحات سالم در این بخش از زندگی انسان، بیان علایق و نگرشهای فرهنگی اوست.

در مطالب قبل وبلاگ بیان کردم که به تعداد افرادی که در زمینه اوقات فراغت پژوهش کرده‌اند، تعریف برای فراغت وجود دارد. خب برای اینکه دچار خطا نشویم، ما نیاز به یک سری نشانه داریم که هر تعریفی را به عنوان اوقات فراغت قبول نکنیم. اصلی‌ترین ویژگی‌های فراغت که درباره آن‌ها بین محققان اتفاق نظر وجود دارد عبارتند از: آزادی، آزادی انتخاب، خودمختاری.

آزادی: سیلوستر (1985) بیان می‌کند که آزادی دو معنای متفاوت دارد. بسته به اینکه آن را «آزادی از» یا «آزادی برای» تلقی کنیم. «آزادی از» به نبود اجبار و اکراه و فشار و دخالت اشاره می‌کند و «آزادی برای» به انتخاب ارادی و فعالیت داوطلبانه اشاره دارد. مهمترین مسئله این ویژگی، این است که فرد به خاطر خود فعالیت در آن شرکت می‌کند.  یعنی هرگاه که می‌خواهید، فعالیتی را انجام می‌دهید و در عین حال، هر گاه اراده کنید، می‌توانید آن را به پایان برسانید. به بیان دیگر نوع فعالیت فراغتی، زمان و نحوه انجام آن بستگی به تمایل و اراده فرد دارد.

آزادی انتخاب: یعنی امکان انتخاب برای فرد سلب نشده باشد. فرد گزینه‌های مختلفی دارد و از بین گزینه‌های مختلف انتخاب می‌کند که چه فعالیتی انجام دهد. مثلا فردی که در زندان است و فقط قادر به انتخاب پیاده روی در محوطه باز زندان است شامل این موضوع نمی‌شود.

خودمختاری: می‌توان آن را به عنوان جزئی جداناپذیر از انگیزه درونی تعریف کرد. خودمختاری به این موضوع اشاره دارد که تمایلات فرد انجام یا انجام ندادن یک فعالیت را شکل بدهد و نه اینکه عوامل محیطی بیرونی فرد بر او برای انتخاب فعالیت تأثیر بگذارد. فعالیت براساس انگیزه درونی و نه انگیزه بیرونی باشد.

محققان ویژگی‌های دیگری را هم برای اوقات فراغت برشمرده‌اند که در مطالب بعد راجع به آن‌ها هم صحبت خواهیم کرد اما ویژگی‌های اصلی را در این پست به صورت مختصر بیان کردیم.