۲۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فراغت» ثبت شده است.

به راستی چرا باید اوقات فراغت مطالعه و بررسی شود؟

به این خاطر که فراغت برای مردم مهم است. فراغت مهم است چرا که ما به مقداری از آزادی نیازمندیم تا بتوانیم خود را درک کنیم و برای خودمان باشیم. فراغت مهم است چرا که ما به تحول و حفظ روابط با دیگران بر پایه‌ای فراتر از اجبار نیاز داریم. از آنجا که ما برنامه‌های خود را تنظیم و کنترل می‌کنیم، اولویت‌های خود را توسعه و رشد می‌دهیم و تا حد امکان در جستجوی ساختن یک زندگی کامل و غنی برای خودمانیم. این فراغت است که علاقه‌های شخصی را مشخص می‌کند و بسیاری از محدودیت‌های جامعه را مشخص می‌کند.

در مورد انواع اوقات فراغت در پست‌های قبلی صحبت کرده‌ایم و دسته بندی‌های مختلفی که در این زمینه وجود دارد مثل فراغت خلاق یا غیرخلاق، فراغت مدرن یا سنتی، فراغت جدی یا غیرجدی، فراغت سالم و غیر سالم و غیره را ارائه داده‌ایم. برخی دسته‌بندی‌ها به سادگی ارائه فراغت در دو دسته فراغت درون و برون خانگی است که فعالیت‌هایی نظیر تلویزیون دیدن درون خانگی قاعدتا محسوب می‌شود و سینما رفتن نظیر فعالیت برون خانگی است. اما برخی از محققان فراتر رفته‌اند و سطوحی از اوقات فراغت را ارائه کرده‌اند و به هر کدام هم ارزشی داده‌اند.

به عنوان مثال جورج تورکیلدسن با استناد به تحقیقات و دیدگاه‌های محققان دیگر اوقات فراغت را در چهار سطح معرفی کرده است: فراغت منفعل، فراغت هیجانی یا تهییج کننده، فراغت فعال و فراغت خلاق.

سازمان ملی جوانان سابق نیز سطوح جالبی در مورد اوقات فراغت ارائه داده است که بررسی آن خالی از لطف نیست و می‌تواند در درک سطوح فراغت بسیار کمک کننده باشد.

فراغت بدون برنامه

در این نوع فراغت، انسان هیچ برنامه‌ای و طرحی برای گذراندن اوقات فراغت خود ندارد. از این رو این سطح با مشکلاتی شخص را مواجه می‌کند. در سطح پایین منجر به تنبلی و بی برنامگی می‌شود و در سطح بالا منجر به بزهکاری و انحرافات مختلف اخلاقی می‌شود. به عنوان مثال فراغت بدون برنامه‌ای مانند سر کوچه ایستادن می‌تواند منجر به هرزگی و اقدامات غیراخلاقی شود. این اوقات فراغت را می‌توان خلأ فراغت یا فراغت بیمارگونه هم نامید که با اتلاف وقت، بیهودگی و بی‌معنایی در ارتباط است و بر اثر آن مشکلات زیادی گریبان‌گیر فرد و جامعه می‌شود.

فراغت منفعل

در این نوع فراغت، فرد بدون انجام واکنش، در معرض عمل یک محرک دیگر است. به طوری که

در این وبلاگ و در مکانهای مختلفی که برای بحث فراغت حضور داشته‌ام به کرات به این موضوع پرداخته‌ام که برای اوقات فراغت تعریف ثابتی وجود ندارد و به تعداد پژوهشگران و اساتید این حوزه، تعریف برای اوقات فراغت وجود دارد. بدین منظور هر از مدتی نظر اندیشمندان مختلفی را درباره فراغت در اینجا بیان کرده‌ام. حال نظر چند تن دیگر را برای آشنایی بیشتر با نظرات صاحبنظران این حوزه در اینجا می‌آورم.

استانلی پارکر (Stanley Parker)

پارکر به سه طریق اوقات فراغت را تعریف کرده است:

1- اگر بیست و چهار ساعت شبانه روز را در نظر بگیریم و آنگاه از میان آن زمان غیرفراغت را استخراج کنیم که شامل مواردی مانند کار، خواب، خوردن، برآورده ساختن نیازهای فیزیولوژیکی و مانند آنها خواهد بود. این شیوه یا تعریف را می­‌توان باقی مانده (Residual) نامید که نمونه مشخص آن در فرهنگ جامعه شناسی چنین آمده است: اوقات فراغت یعنی اختصاص وقت به کار، خواب و سایر ضروریات که آنها را از ۲۴ ساعت کم می‌کنیم و بدین ترتیب به وقت اضافه می‌رسیم که این تعریف در حال حاضر برای اوقات فراغت مناسب نیست و بیشتر برای زمان آزاد مناسب است.

 ۲- اوقات فراغت بخشی از زمان نیست بلکه کیفیتی از کار است یا کیفیتی مشخص است که در یک عمل مشهود است، براساس همین برداشت، برخی از جامعه شناسان نیز بر کیفیت آزادی موجود در اوقات فراغت تأکید می‌کنند، به عنوان نمونه، تورین صاحب نظر برجسته، اوقات فراغت را در آزادی از قوانین و هنجارهای جامعه تلقی می‌کند.

3- فراغت زمانی است که هر فرد از کار با سایر وظایف آزاد است و ممکن است برای منظورهای مختلفی مثل استراحت و سرگرمی، دستاوردهای اجتماعی یا رشد شخصی مورد استفاده قرار دهد. این تعریف از نظر شخصی از سایر تعریف‌های جناب پارکر برای اوقات فراغت مناسب‌تر است.

پارکر به صورت کلی مدعی است

در گذشته افراد خیلی راحت‌تر از اکنون زندگی می‌کردند. آنها توقع خاصی از زندگی نداشتند. اکثر افراد در یک مسیر مشخص شده حرکت می‌کردند. به عنوان مثال شخصی که پدرش کشاورز بود او هم کشاورز می‌شد. آنها همین که کنار هم بودند خوشحال بودند و گله‌ای از نبود امکانات خاص نبود. اما امروزه زندگی کردن به تنهایی مهم نیست بلکه چگونگی زندگی کردن است که مهم شده است. مهم است که افراد چه فراغت‌هایی در زندگی دارند و به چه امکاناتی دسترسی دارند. بدین منظور نیاز است که بررسی شود افراد برای شرکت در فراغت‌های مورد علاقه خود چه موانعی دارند.

در یک چارچوب نظری برای مطالعه موانع مشارکت مردم در ورزش، کراوفورد و همکاران مدل هرمی موانع مشارکت در فعالیت‌های اوقات فراغت را پیشنهاد کردند. این مدل برای اولین بار، موانع را با توجه به اهمیت آنها در فرایند تصمیم گیری فرد به سه دسته: موانع درون فردی، موانع بین فردی، و موانع ساختاری تقسیم بندی نمود.

موانع درون فردی به صفات و خصوصیات بازدارنده روانی اشاره دارد که از تجارب منفی فردی ریشه می‌گیرد. موانع درون فردی از بی میلی، عدم آگاهی، مشکلات جسمانی یا روانی ناشی می‌شود. به عنوان مثال فردی را در نظر بگیرید

در جهان امروز ما تنوع سرگرمی‌ها بیشتر شده است ولی کماکان بسیاری از ما سرگرم نیستیم و حوصله ما خیلی اوقات سر می‌رود و لحظات کسل کننده‌ای را تجربه می‌کنیم. ما وقت بسیاری برای سرگرمی می‌گذاریم به خاطر اینکه فکر می‌کنیم سزاوار سرگرمی و تفریح بهتری هستیم. ما نیاز داریم که شاد باشیم، لحظاتی را دور از مشکلات خود سپری کنیم و زمانی را دور از جدیت دنیای اطراف خود به حالت فان بگذرانیم. بدین خاطر است که نیاز به سرگرمی در دنیای امروز به وجود آمده است حتی شاید بیشتر از قبل.

فرهنگ معین سرگرمی را این گونه تعریف کرده است: آن چه موجب مشغولیت و تفریح باشد. در واقع سرگرمی به فعالیت‌هایی گفته می‌شود که در آن توجه مخاطبان یا شرکت‌کنندگان به موضوعی یا کنشی سرگرم‌کننده جلب می‌شود. این می تواند یک فعالیت، یک ایده یا یک کار باشد، که طی هزاران سال پیشرفت کرده است، خصوصاً در زمینه جلب توجه مخاطب. باید دقت کرد که توجه افراد مختلف به چیزهای مختلفی جلب می‌شود چون هر فرد سلیقه مختص به خود را در زمینه سرگرمی دارد.
تجربه سرگرم شدن عموماً و نه همیشه با شادی و خنده همراه می‌شود هر چند بسیاری از سرگرمی ها هدف جدی‌تری دارند و ممکن است این فعالیت‌های سرگرم کننده دانش و بینش خاصی را به مخاطب منتقل کنند. در این بین گذر زمان هم تاثیر زیادی روی تعریف سرگرمی گذاشته است. به طور مثال تنبیه در ملاعام که تماشای آن روزی سرگرمی محسوب می‌شد از مکان‌های عمومی حذف شده است، یا بالعکس فعالیت‌هایی نظیر تیراندازی یا اسب سواری که زمانی نیازهای اساسی انسان‌ها بودند امروزه تبدیل به ورزش‌های حرفه‌ای و سرگرمی جذابی برای مخاطبانشان شده‌اند.

از نظر مفهومی سرگرمی نوعی از اشکال گذران اوقات فراغت است. سرگرمی از جمله فعالیت­‌های رایج در همه جوامع بشری است. لیکن تا پیش از مطرح شدن موضوع اوقات فراغت جایگاه تعریف شده‌ای در مطالعات اجتماعی و انسانی نداشت. از دهه ۱۹۷۰ پژوهشگران مطالعات اجتماعی، گردشگری و گذران اوقات فراغت، از جمله کارل روپرت (Karl Ruppert) که مفاهیمی چون تحول از جغرافیای گردشگری به جغرافیای گذران اوقات فراغت را مطرح کردند، به این باور رسیدند که سرگرمی هم نوعی از اشکال گذران اوقات فراغت است.

سرگرمی اشکال فراوانی دارد و هر کس می‌تواند متناسب با علایق و سلایق شخصی خود، بخشی از اوقات فراغت خود را از طریق سرگرمی بگذراند. مجموعه‌داران یا کلکسیونرهای تمبر، سکه، کبریت، سیگار، پروانه، انواع حشرات، دوچرخه، موتورسیکلت، اتومبیل، صفحات گرامافون، عکس‌های قدیمی و مانند اینها اغلب کسانی هستند که از این طریق خود را سرگرم می‌کنند. گروهی دیگر با نگهداری انواع پرندگان و یا دیگر حیوانات در خانه، همچنین پرورش انواع گل و گیاه و اختصاص بخشی از فراغت به آنها به سرگرم کردن خود می‌­پردازند. کبوتربازی در ایران، قهوه خانه نشینی، گوش فرادادن به نقالی در قهوه‌خانه‌های قدیمی از جمله سرگرمی‌های شناخته شده در ایران است.

برای بیان مفهوم سرگرمی سه اصطلاح بیشتر استفاده می‌شود:  hobby, entertainment, fun

شاید از هر سه واژه معنی سرگرمی استخراج شود اما باید بدانیم این مفاهیم با هم تفاوت دارند

در ادبیات اوقات فراغت، فراغت به دسته‌های مختلفی تقسیم شده است. بر حسب زمان، مکان، خود فعالیت و موارد دیگر این تقسیم بندی ها انجام شده است. یکی از این دسته‌بندی ها تقسیم فراغت به دو نوع مولد و غیرمولد است.

فراغت مولد

منظور از فراغت مولد (productive leisure) شکل یا اشکالی از اوقات فراغت است که دستاوردی پرورشی و آموزشی برای انسان داشته باشد و یا اینکه با گذران آن زمینه های اشتغال و امرار معاش برای دیگران فراهم آید. به عنوان مثال گذران اوقات فراغت به شکل تماشا باعث بوجود آمدن تولیدات سینمایی یا تلویزیونی شده و یا هنر تئاتر را رونق می‌بخشد. فعالیتهای گردشگری را در نظر بگیرید که شکلی از گذران اوقات فراغت هستند. این فعالیتها علاوه بر دستاوردهای آموزشی و پژوهشی برای طیف وسیعی از نیروهای کاری مرتبط با خدمات گردشگری فرصت شغلی بوجود می‌آورند. برخی اوقات فراغت مولد فعالیت غیر اقتصادی است که در آن انسان مهارت یا توانایی به دست می‌آورد یا حتی در زمانهایی می‌تواند موجب انبساط خاطر او در لحظات زندگی شود.

فراغت غیرمولد

فراغت غیرمولد (unproductive leisure) شکلی از فراغت است که بدون دستاوردهای پرورشی و یا آموزشی سپری می‌شوند و چه بسا صرف رفتارهای نابهنجار شود. گذران بیهوده وقت، روی آوردن به رفتارهای نابهنجار مانند قمار، مصرف مواد مخدر، ولگردی در خیابانها، هرزگی، شب زنده داری بی هدف از جمله اشکال گذران اوقات فراغت غیرمولد به شمار می‌روند. برخی جامعه شناسان بروز اینگونه ناهنجاری‌های رفتاری و اجتماعی را ناشی از فقدان مدیریت بر زمان فراغت و رواج گذران اوقات فراغت غیرمولد می‌نامند. 

جفری دومازدیه (Joffre Dumazedier) متولد 30 دسامبر 1915 است و در یک خانواده متوسط ​​در شمال فرانسه به دنیا آمد. او دانش آموخته دانشگاه سوربن است. وی در سال 1954، گروه مطالعات تفریحی و فرهنگ عامه را تأسیس کرد. در سال 1956 در آمستردام، وی با حدود بیست جامعه شناس آلمانی، آمریکایی، انگلیسی، برزیلی، هلندی، روسی و یوگسلاوی سابق، کمیته تحقیق در مورد اوقات فراغت، به عنوان مؤلفه ای از انجمن بین المللی جامعه شناسی را ایجاد کرد. او در 25 سپتامبر 2002 چشم از جهان بست و در حدود 87 سال زندگی خود خدمات بسیاری را در زمینه جامعه شناسی و اوقات فراغت به جهان ارائه کرد.

دومازدیه جامعه شناس فرانسوی برای فراغت به معنای امروزی پنج شرط در نظر می‌گیرد:

شاید فکر کنید اوقات فراغت از زمان خاصی به وجود آمده است اما اوقات فراغت در تمام مراحل تاریخی زندگی بشر وجود داشته است. چیزی که از دوران اولیه تا امروز تغییر کرده است آگاهی ما نسبت به موضوع اوقات فراغت است. در گذشته کار، بازی، تفریح زیاد از یکدیگر جدا نبودند. حتی یکسری از آنها با هم جزء آئین مذهبی بودند. به عبارت دیگر معنای آنها در زندگی با وجود تفاوتشان یکی بود. در چنین شرایطی مشخص است اوقات فراغت به معنای امروزی وجود نداشته است. می‌توان برای بررسی روند تکوین و تکامل اوقان فراغت، آن را به چند دوره تقسیم کرد. دوره اول اوقات فراغت، متعلق به جوامع نخستین است که انسانهای نخستین در آن زیست می‌کردند.

دوران نخستین

در اینجا به صورت خلاصه تحت عنوان ویژگی‌های اوقات فراغت راجع به این موضوع نوشته‌ام اما خب حس کردم نیاز است به شکل کاملتری راجع به این مطلب بنویسم به خصوص زمانی که راجع به این موضوع سرچی انجام دادم متوجه شدم این موضوع را بسیاری از سایت‌ها اشتباه توضیح داده‌اند مثلا سایتی آمده بود کارکردهای اوقات فراغت را به عنوان ویژگی‌های آن توضیح داده بود.

واژه فراغت در زبان محاوره و ادبیات عامه دارای چند معنی متفاوت است مثلا یک معنی آن فارغ بودن، فراغت داشتن است. معنی دیگر آن خلاف شغل بودن است یعنی  از کاری دست بکشیم یا امری را به پایان برسانیم. اما هنوز ما نمی‌دانیم که چه چیزی را می‌توانیم فراغت بنامیم و سوال اساسی این است که چگونه بدانیم آیا مرز مشخصی برای تعیین فراغت وجود دارد؟

انسان‌های زیادی اوقات فراغت را تعریف کرده‌اند. محققان و پژوهشگران مختلفی معنی اوقات فراغت را از نظر خود ارائه داده‌اند. اما مفهوم واقعی اوقات فراغت چیست؟

مکس کاپلان (Max Kaplan) در کتاب فراغت خود نوشته است فراغت شامل فعالیتها و تجارب نسبتا خودجوشی است که در زمان آزاد فرد اتفاق می‌افتد و به لحاظ روانشناختی خاطرات خوبی را برای فرد تداعی می‌کند و دامنه وسیعی از مشارکتها را در بر می‌گیرد. همچنین موقعیت‌هایی را برای تفریح، رشد شخصیتی و کمک به دیگران مهیا می‌کند.

برایت بیل (Bright Bill) فراغت را زمان بیکاری با آزادی عمل معرفی می‌کند که فرد برای استراحت یا انجام آنچه که دلخواه اوست، آزاد باشد. او بیان می‌کند فراغت زمانی است که احساس مسئولیت در آن به پایین‌ترین سطح خود می‌رسد. بنابراین فراغت زمانی اتفاق می‌افتد که حداقل احساس اجبار وجود داشته باشد و آن را به دلخواه و انتخاب خود مورد استفاده قرار می‌دهیم.

واژه فراغت دارای معانی جنبی و ضمنی زیادی است و همین موضوع موجب تصور و ادراک متفاوت افراد شده و تضادهایی را به وجود می‌آورد. اگرچه تعاریف یکسان و منسجم از اوقات فراغت و جنبه‌های آن وجود ندارد اما تقریبا یک موافقت عمومی در مورد ماهیت و عملکرد اوقات فراغت وجود دارد. در نتیجه برای تعریف مختصر فراغت می‌توان چنین بیان کرد: فراغت آن بخش از زمان فرد است که انسان مقید به انجام فعالیتهایی برای پاسخ به نیازهای زیستی و امرار معاش نیست و می‌تواند به شکل آزاد و اختیاری به فعالیتهای انتخاب کرده خود بپردازد.

فراغت را می‌توان در سه رویکرد مختلف تعریف کرد:

1- فراغت به عنوان زمان

فراغت زمانی است که فعالیتی را که دوست داریم، انتخاب کنیم و انجام دهیم. چارلز برایت دو عنصر مشترک را به عنوان زمان با هم ادغام می‌کند و بیان می‌کند فراغت به عنوان زمان قابل محاسبه و کمیت‌پذیر است. با بررسی مدت زمان فعالیتهای فراغتی افراد می‌توان آن را محاسبه کرد و با مقایسه آن با گروههای اجتماعی و افراد دیگر آن را می‌توان کاملا کمیت‌پذیر کرد. پائول وایز (Paul Wise) درباره این موضوع بیان می‌کند فراغت را بخشی از وقت روزانه می‌داند که برای نیازهای ضروری به کار گرفته نمی‌شود.

هدف فراغت

2- فراغت به عنوان فعالیت