در مطلب قبل راجع به انتخاب ورزش صحبت کردیم و عواملی که می‌توانند در انتخاب ورزش ما نقش داشته یاشند را مورد بررسی قرار دادیم. در این مطلب به این موضوع می‌پردازیم که چگونه و چطور می‌توانیم انگیزه خود برای ورزش پایدار حفظ کنیم.

حفظ علاقه و اشتیاق

ما باید فعالیت ورزشی خود را به شکلی انجام دهیم که علاقه و اشتیاق ما از بین نرود. برای حفظ علاقه و اشتیاق به ورزش نیاز است به آرامی و به تدریج ورزش کنیم. ما به دنبال قهرمان شدن در ورزش نیستیم. به دنبال حال خوب از ورزش هستیم. برای این موضوع باید به مرور سختی ورزش را افزایش دهیم. دیدن افراد سطح بالاتر نباید ما را وسوسه کند که سریع بخواهیم مسیر پیشرفت را طی کنیم.

باید بدانیم که

ورزش یکی از فعالیت‌هایی است که افراد زیادی در جامعه به آن علاقمند هستند. معمولا افراد کمی پیدا می‌شوند که هیچ ورزشی را دوست نداشته باشند و ورزش خاصی را دنبال نکنند. عدم رعایت و توجه به بعضی نکات می‌تواند بین ما و ورزش فاصله بیندازد. برخی اوقات عدم آگاهی باعث می‌شود برخی افراد نتوانند ورزش درستی را  برای خود انتخاب کنند. در ادامه متن می‌خواهیم برخی موضوعات که برای انتخاب ورزش مهم هستند را مرور کنیم.
انتخاب ورزش لذت‌بخش
اولین مرحله برای انتخاب یک ورزش، شناخت خود است. اینکه بدانید چه ویژگی‌هایی دارید، چه روحیاتی دارید و به چه نوع فعالیت‌هایی علاقمند هستید. به هیجان علاقه دارید یا آرامش، ورزش جمعی یا ورزش انفرادی، محیط روباز یا محیط سربسته. بعد از اینکه شناخت نسبی از وضعیت خود پیدا کردید می‌توانید لیستی از ورزش‌های مورد علاقه خود تهیه کنید و ورزش مورد علاقه و متناسب با روحیه خود را پیدا کنید.
انتخاب بیش از یک ورزش
ما در بخش قبلی صحبت از لیست مورد علاقه کردیم چرا که

تغییرات اجتماعی و تکنولوژیکی سریع، رشد شهرنشینی و صنعت، پیدایش وسایل ارتباط جمعی، جهانی شدن و همگانی شدن فراغت از جمله عامل‌های مهمی به شمار می‌آیند که در عصر حاضر، زندگی انسان‌ها در جوامع مختلف را تحت تأثیر قرار داده است. در دوران جدید زندگی بشر، رشد شهرنشینی و مشکلات ناشی از آن به ویژه در شهرهای بزرگ مسائلی مانند تنهایی انسان‌ها، کاهش صمیمیت‌ها و برخوردهای عاطفی را به وجود آورده است. افزون بر این، یکنواختی کارهای صنعتی و اداری، افسردگی، فشارهای عصبی و فرسودگی انسان‌ها توجه به اوقات فراغت را افزایش داده است.

برخلاف گذشته که فراغت موضوعی شخصی بود، در دنیای امروز با دستگاه سیاسی جامعه ارتباط مستقیم دارد. از یک طرف، دولت‌ها به شکل‌های مختلف و با کمک وسایل ارتباط جمعی در زمان فراغت مردم نفوذ کرده و در پر کردن زمان فراغت افراد جامعه و سوق دادن آن‌ها به سمت اهداف خاص نقش زیادی دارند. فراغت به نسبت گذشته دچار تغییراتی شده است که می‌توان تغییرات فراغت به نسبت گذشته را در موارد زیر خلاصه کرد:

کاهش تحرک فیزیکی: برخلاف گذشته که فعالیت‌های اوقات فراغت اغلب با با تحرک بدنی همراه بوده است، امروزه سهم تماشاگری و نظاره و فراغت همراه با انفعال حرکتی افزایش یافته است و علی‌رغم افزایش سهم اوقات فراغت از لحاظ زمانی، میزان تحرک جسمی را کاهش داده است. زندگی همراه با تکتولوژی افراد را تنبل‌تر کرده است. به جای فوتبال بازی کردن، افراد می‌توانند بازی فوتبال آنلاین انجام دهند. با وسایلی مانند موبایل و تبلت می‌توان ساعت‌ها خود را سرگرم کرد و احتیاجی به بیرون رفتن از خانه نمی‌باشد.

رسانه‌ای شدن: استفاده از رادیو، تلویزیون و سایر رسانه‌ها و اتکای بیش از حد و تقریباً انحصاری به وسایل ارتباط جمعی در شکل‌های گوناگون و متنوع آن موجب شده است ما بیشتر وقت خود را با رسانه‌ها بگذرانیم. حضور در شبکه‌های اجتماعی و میل به دیده شدن در آن رو به فزونی است و افراد سعی می‌کنند در شبکه‌های اجتماعی باشند و در آنجا خود را به اشتراک بگذارند.

تجاری شدن اوقات فراغت: امروزه برخلاف گذشته که اوقات فراغت در چارچوب محیط خانه و میان خانواده صرف می‌شد، مؤسسات متعدد و گوناگونی کارکرد تنظیم اوقات فراغت را برعهده گرفته‌اند. در حال حاضر نیازی به برنامه‌ریزی و تفکر برای اوقات فراغت نیست و می‌توانیم این کار را به موسسات اوقات فراغت واگذار کنیم تا بهترین برنامه تفریحی برای ما فراهم کنند.

عمومیت پیدا کردن اوقات فراغت: در گذشته اگر طبقات ممتاز عمدتاً امکان دسترسی به برخی جنبه‌های اوقات فراغت را داشتند، امروزه بهره‌مندی از این اوقات و فرصت‌های متناظر با آن بیش و کم به کل طبقات اجتماعی تعمیم و گسترش یافته است. امکانات فراغتی و تفریحی در دسترس همه قرار دارد. هر فردی می‌تواند به میزان سرمایه خود در تفریح مورد علاقه خود شرکت کند.

اختیاری شدن اوقات فراغت: صرف نظر از تأثیر افراطی تبلیغات، امروزه با تنوع و گستردگی که در امکانات و فرصت‌های گذران اوقات فراغت در اختیار افراد قرار گرفته است، این اوقات از کنترل فعالیت‌های اقتصادی و کاری رها شده و بـه سمت فعالیت‌های دلبخواهی و آزاد معطوف شده است. ما امروزه در انتخاب اوقات فراغت خود دارای آزادی انتخاب و اختیار هستیم. ما انتخاب می‌کنیم فراغت خود را به چه شکل، با چه فعالیت‌هایی و با چه کسانی بگذرانیم.

بررسی وضعیت قوانین و مقررات و نیز سیاستگذاری‌ها نشان می‌دهد که در خصوص اوقات فراغت چارچوب حقوقی و قانونی مشخصی تنظیم نشده است. اما در حوزه خصوصی، عمومی و کیفری قوانین محدودکننده و بازدارنده بسیاری وجود دارند. بخشی از این قوانین به خصوص در حوزه حقوق کیفری به گذران غیر رسمی اوقات فراغت باز می‌گردد. این مشخص و واضح نبودن قوانین و مقررات بسیاری اوقات منجر به سوء تفاهم برای افراد درگیر در حوزه اوقات فراغت می‌شود. اولین چیزی که در رابطه با اوقات فراغت و گذران اوقات فراغت حس می شود نیاز به قوانین حمایتی و تشویقی در این زمینه است.

به طور کلی خلاء موجود در زمینه قوانین، به نبود چارچوب حقوقی به مثابه چارچوب نظری در نگرش به موضوع اوقات فراغت و جوانان باز می‌گردد. بخشی از این چالش مربوط به فاصله بین خواسته‌های جوانان و نبود امکانات متناسب با این خواسته‌هاست. بخشی دیگر مربوط به نقش اوقات فراغت و گذران پویای آن در جلوگیری از بروز آسیب‌های اجتماعی و جرائم است که این موضوع در صورت بررسی و شناخت قوانین حمایت کننده و تشویقی در زمینه گذران اوقات فراغت می‌تواند نقش مکمل را در رابطه با حقوق عمومی و کیفری ایفاء نماید.

به هر حال اوقات فراغت نیاز امروز بسیاری از افراد جامعه است. درست است که بسیاری از فعالیت‌های فراغتی خارجی در کشور ما به دلیل فرهنگ و قوانین خاص، خلاف عرف جامعه محسوب می‌شود اما می‌توان با برنامه‌ریزی مناسب فعالیت‌هایی را در نظر گرفت که مطابق با فرهنگ و قوانین این منطقه باشند. برای این منظور در گام اول ما نیازمند وجود قوانین محدودکننده مشخص و همچنین قوانین حمایتی روشن در این زمینه هستیم.

شرایط بد زندگی و رخدادهای منفی در زندگی هیچکس قابل حذف نمی‌باشد. هر کسی به میزان خاصی در زندگی خود احساسات منفی خاصی را تجربه می‌کند. در شرایط بد زندگی و برای عبور از آن یک فرد باید بتواند دوام بیاورد و شرایط را تحمل کند. ما در هیج جای سیستم آموزشی یاد نمی‌گیریم که چگونه با بحران‌های زندگی روبه رو شویم. به همین دلیل در مشکلات زندگی دچار فروپاشی می‌شویم و از مسائل و مشکلات زندگی هم بحران می‌سازیم. احساسات منفی را نمی‌توان از بین برد و اشتباه است که بخواهیم آن را سرکوب کنیم. هر احساسی در جای خود ارزش و اهمیت دارد. این احساسات منفی است که باعث می‌شود قدر احساسات مثبت را بدانیم. همانطور که نیاز به گرسنگی باعث وجود داشتن لذت سیری می‌شود. اما ما نباید در احساسات منفی خود باقی بمانیم و خود را در احساسات منفی قفل کنیم.

ما باید بتوانیم احساسات منفی خود را مدیریت کنیم. معنای مدیریت این نیست که احساسات منفی را سرکوب کنیم یا آنها را نادیده بگیریم. همچنین به این معنی هم نیست که احساسات را رها کنیم تا روحیه و زندگی ما را نابود کند. مدیریت بیشتر به این معنی است که ما باید بپذیریم این احساسات وجود دارند اما سعی کنیم آسیب کمتری را از این احساسات دریافت کنیم.

برخی از اتفاقات در زندگی ما باعث استرس شدید می‌شود. برخی از این رخدادها می‌تواند منجر به بروز احساس ناتوانی و ترس در افراد شود. اینجا جایی است که اوقات فراغت می‌تواند وارد شود و تاثیرگذار باشد. هر فرد با استفاده از اوقات فراغت می‌تواند معنای جدیدی از زندگی برای خود دست و پا کند و تولد دوباره‌ای داشته باشد. به عبارت دیگر فراغت راهی است برای مقابله با رخدادهای منفی زندگی مانند از دست دادن دوست داشتنی‌های زندگی.

فراغت یک منبع برای محافظت از احساسات و کنار آمدن با مشکلات است و چنین تجربه‌ای ممکن است پایه و اساسی برای برگشت به زندگی و توسعه فردی پس از یک رویداد منفی زندگی باشد و می‌تواند درک کاملتری از زندگی برای فرد ایجاد کند. فعالیت‌های فراغتی بر کنار آمدن با وقایع منفی زندگی و مشکلات، ایجاد خوش بینی در مورد آینده و کمک به بازسازی زندگی کمک می‌کند.

در اروپا

خیلی از دوستان می‌پرسند چه تفریحی برای سازمان ما مناسب است؟ راستش را بخواهید خیلی جواب کلی به این موضوع وجود ندارد. بستگی به خیلی چیزها دارد. بستگی به روحیه و اخلاق کارکنان شما دارد، بستگی به جنسیت غالب سازمان شما دارد، بستگی به نوع کار شما و محیط و فضای کاری شما دارد. به همین دلیل این موضوع نیازمند بررسی و سپس انتخاب تفریح و فراغت مناسب برای یک سازمان است. گاهی یک فوتبال دستی ساده می‌تواند جوابگوی تفریح سازمان شما باشد اما برخی اوقات به یک برنامه تفریحی بهتر نیاز دارید.

اگر بخواهیم جواب کلی به این موضوع بدهیم باید بگویم بازی‌ها و تفریحاتی انجام دهید که  حال خوب کن و حس خوب ده باشد. بگذارید با یک مثال شروع کنم مافیا بازی پرهیجانی است اما شک و حس بد راجع به حرف همکاران می‌دهد، باید در این بازی دروغ گفت و پیروز شد. هر چند که این بازی پرهیجان و جذاب به نظر می‌آید اما حس خوبی در پایان بازی در مورد همکاران وجود ندارد. تفریح  رقابتی می‌تواند باشد اما رقابت سالم یعنی رقابتی که بازنده حس خیلی بدی در انتها نداشته باشد.

موضوع بعدی این است که تفریح چه بهتر که تیمی باشد و روحیه کار تیمی را افزایش دهد. تفریح می‌تواند ارتباطات بین کارکنان را شکل دهد، صمیمیت بین کارکنان را افزایش دهد و باعث شود که بسیاری از ارتباطات که وجود نداشته آغاز شود و بسیاری ارتباطات دیگر را هم تسهیل کند.

تفریح چه بهتر که شاد و تحرک بخش باشد. فعالیتی که علاوه بر هیجان، شادی و خنده را در سازمان به وجود آورد و خاطرات شیرینی به وجود آورد قابل مقایسه با فعالیت صرفا مهیج نیست. در زندگی صنعتی امروز تحرک از نیازهایی است که تحت الشعاع قرار گرفته است. داشتن فعالیت و تحرک خود باعث بسیاری از پیامدهای مثبت مانند بهتر فکر کردن، روحیه بهتر و ... می‌شود.

تفریح خودبه خود می‌تواند بسیاری از مشکلات و تعارضات بین فردی را از بین ببرد. بسیاری از سازمانها یک برنامه تفریحی بدون هدف خاصی یرای کارکنان خود طراحی می‌کنند. در پایان تفریح اما مشاهده می‌کنند که مشکلات و ناراحتی‌های بین کارکنان بدون اقدامی از بین می‌رود. این برنامه‌ها منجر به شکل گرفتن دوستی‌هایی می‌شود که هیچ برنامه‌ریزی برای آنها صورت نگرفته است اما به صورت خودجوش اتفاق افتاده است.

هر کدام از ما در دوران زندگی خود با زمان‌های فراغت بسیار و متنوعی روبه‌رو می‌شویم. زمان‌هایی که هر کدام دارای شرایط و ویژگی‌های خاص خود هستند. در مطلبی با نام فراغت براساس زمان برخی از این زمان‌ها توضیح داده شد. اما در این پست به صورت متفاوتی به این موضوع خواهیم پرداخت. ما زمان‌های فراغتی خود را می‌توانیم به دو دسته تقسیم کنیم: زمان‌های دوره‌ای و زمان‌های خطی.

زمان‌های دوره‌ای یا تکراری (cyclical time)

زمان‌های فراغت دوره‌ای معمولا در دوره زمانی خاصی تکرار می‌شود مانند فصول مختلف سال که در زندگی ما بارها تکرار می‌شود. ما می‌توانیم برای این زمان‌ها برنامه‌ریزی کنیم و برای این زمان‌ها برنامه‌ریزی از دور بسیار مرسوم است یعنی از فاصله زمانی زیاد قادر به برنامه‌ریزی هستیم چرا که از زمان روی دادن فراغت مطلع هستیم. به عنوان مثال عید نوروز را تصور کنید، بسیاری از خانواده‌ها هر سال در نوروز برنامه سفری خاص خود را دارند و در روز آخر سفر و در حال بازگشت به شهر خود برای سفر سال بعد برنامه‌ریزی می‌کنند.

ثابت بودن این ایام در سال یا بازه زمانی خاص باعث می‌شود که بتوان راجع به آن برنامه‌ریزی کرد. جشنواره‌های بومی محلی خاص، جشن‌های تقویمی خاص از جمله این زمان‌ها هستند. از ویژگی‌های دیگر این زمان فراغت می‌توان به همبستگی فراغتی اشاره کرد یعنی اینکه در این زمان افراد بسیاری تصمیم به فراغت می‌گیرند. همان عید نوروز را در نظر بگیرید. چند درصد خانواده‌ها و افراد هیچ برنامه‌ای برای عید نوروز خود ندارند. اکثر خانواده‌ها در روز سیزده‌به‌در تصمیم به بیرون رفتن می‌گیرند.

ویژگی دیگر همبستگی شادی در میان افراد است یعنی اینکه در روز سیزده‌به‌در حال اکثر افراد خوب است یا جشنواره بومی محلی خاصی را تصور کنید که اکثر افراد بخاطر این روز و برنامه‌های آن خوشحال هستند.

زمان خطی (linear time)

کار باعث کسب درآمد، معاشرت با همکاران و دوستان می‌شود و فراغت باعث احساس رضایت و کیفیت زندگی بهتر می‌شود. اما آیا بین این دو مقوله کار و فراغت ارتباطی وجود دارد و چگونه کار کردن تحت تأثیر اوقات فراغت قرار می‌گیرد یا بالعکس چگونه فراغت تحت تاثیر کار قرار می‌گیرد. محققان با دو تئوری به بیان رابطه بین کار و فراغت می‌پردازند.

1- تئوری سرایت (spillover)

طبق نظریه سرایت مردم در فعالیت‌های فراغتی مشابه کار خود شرکت می‌کنند و به این ترتیب فعالیت‌های کاریشان به فعالیت‌های تفریحی نزدیک‌تر است. به عنوان مثال افرادی که به کار با کامپیوتر مسلط هستند مانند یک برنامه‌نویس کامپیوتر احتمالا وقت آزاد خود را به کارهای رایانه‌ای اختصاص می‌دهند. در اوقات غیرکاری خود برای تفریح خود چیزی را هک می‌کنند، چیز سرگرم کننده‌ای را در کامپیوتر طراحی می‌کنند یا وقت خود را به بازی‌های رایانه‌ای اختصاص می‌دهند. بسیاری از فوتبالیست‌ها نیز در فراغت خود به بازی‌های فوتبال رایانه‌ای مانند فیفا می‌پردازند یا به ورزش دیگری مثل گلف علاقه دارند.

2-تئوری جبران (compensation)

تئوری جبران بیان‌کننده این است که مردم در فعالیت‌های تفریحی شرکت می‌کنند که مشابهتی با شغل و کارشان ندارد، فعالیت‌هایی که به افراد کمک می‌کند تا نیازهایی را برآورده کنند که از طریق کارشان برآورده نمی‌شود. به عنوان مثال فردی که کار پرخطری دارد مانند یک بوکسور احتمالا به فعالیت‌هایی که خطرناک نیستند مانند ماهیگیری می‌پردازد. افرادی که کار پرچالشی دارند دوست دارند در فراغت خود فعالیت‌های آرامش‌بخشی داشته باشند آرامشی که در کار خود هیچ وقت تجربه نمی‌کنند. برعکس این موضوع هم وجود دارد و افرادی که در کارها و مشاغل یکنواخت و بی‌چالشی حضور دارند در فراغت خود دوست دارند به فعالیت‌های پرچالشی بپردازند و هیجان خود را تخلیه کنند.

تاکنون یک موش را که هر روز در چرخ گردان در حال دویدن است یا یک فرد تنبل که تمام مدت در دنیا سرگردان است را دیده‌اید؟ خیلی افراد مانند آن موش هستند. هر روز عجله دارند تا به جایی برسند بدون اینکه بدانند مقصد کجاست. هر روز تا جایی که بتوانند کار می‌کنند بدون اینکه بدانند چرا کار می‌کنند. ارسطو چهار قرن پیش از میلاد بیان کرد ما جنگ می‌کنیم تا صلح داشته باشیم و کار می‌کنیم تا فراغت داشته باشیم.

چرایی و اساس روانشناختی که ما یک فعالیت فراغتی را بیش از دیگران انتخاب می‌کنیم باید بشناسیم تا بتوانیم تصمیمات بهتری بگیریم. مردم در حال تبدیل شدن به اجتماعی جدا و فردگرایانه حتی در تفریح خود هستند. برداشت مردم این است که آنها به اندازه کافی فراغت ندارند و شاید دلیل آن نداشتن مهارت در استفاده از وقت آزاد است. آموزش اوقات فراغت می‌تواند راهی برای کمک به زندگی بهتر برای همه باشد. سازمان جهانی اوقات فراغت آموزش فراغت را این چنین بیان می‌کند:

ارائه آموزش‌های ضروری به افراد، خانواده‌ها و جامعه تا به کیفیت زندگی مناسب و سلامتی خوب با بهره گیری از اوقات فراغت برسند و جنبه‌های جسمانی، عاطفی، روحی، فکری و اجتماعی خود را توسعه دهند. علاوه بر این آموزش فراغت ممکن است به طور بالقوه برای کمک به کاهش مشکلات اجتماعی باشد. شاید اگر افراد آگاه بودند و به گزینه‌های فراغت جذاب و جالب دسترسی داشتند ممکن بود آنها سیگار نکشند، مشروب مصرف نکنند یا سطح جرم و جنایت کاهش پیدا می‌کرد.

زندگی جالب خواهد بود اگر مردم برای فراغت مفهوم داشته باشند و فراغت در جامعه در دسترس باشد. دنیای بدون فراغت و تفریح محلی غم‌انگیز است. به قول کارلا هندرسون فراغت دنیا را به چرخش در می‌آورد. بدون فراغت، تفریح و راحتی ممکن است مردم حتی تمایلی به کسب پول هم نداشته باشند. در واقع ما پول در می‌آوریم تا بتوانیم لحظات خوبی را در فراغت تجربه کنیم. راحتی بیشتری در زندگی داشته باشیم. زمانی که راحتی و فراغت وجود نداشته باشد پول بیشتر زیاد جذاب به نظر نمی‌رسد.

ما باید چند نکته را بدانیم اول

کیفیت زندگی به میزانی که یک فرد از قابلیت‌های مهم زندگی لذت می‌برد، گفته می‌شود و منعکس‌کننده تعامل بین عوامل فردی و محیطی است. در حال حاضر بیش از یک تعریف از کیفیت زندگی در متون علمی وجود دارد ولی به طور کلی به وسیله حیطه‌هایی که در برگیرنده کیفیت زندگی است این موضوع معرفی می‌شود؛ حیطه‌هایی مانند سلامت روحی، اعتماد به نفس، شادمانی، سلامت جسمی و رضایت از زندگی و غیره.

کیفیت زندگی به مقدار زیادی از ارزش‌ها تاثیر می‌پذیرد و در واقع کیفیت زندگی طبق ارزش‌های فردی و اجتماعی و ملی است. این موضوع ذهنی و درونی و متصور است و در نتیجه به تصورات و ادراک فرد از واقعیت‌های زندگی بستگی دارد. هر فرد خصوصیات و شرایط خاص خودش را دارد و ادراکش در مورد خوب یا ضعیف بودن کیفیت زندگی مختص خودش است. بدین ترتیب یک عامل ویژه مانند بازگشت به کار می‌تواند به معنای ارتقای کیفیت زندگی برای یک فرد خاص محسوب شود، در حالی که همین عامل برای فرد دیگر می‌تواند به معنای بدتر شدن وضعیت و کیفیت زندگی باشد. میزان مطلوب کار کردن و لذت بردن از آن در یک کشور می‌تواند 6 ساعت باشد و در کشور دیگر می‌تواند 12 ساعت باشد. انجام دادن بازی رایانه‌ای برای یک فرد موجب لذت و ارتقای کیفیت زندگی می‌شود و برای فرد دیگر احساس وقت تلف کردن را به وجود می‌آورد. 

به هر حال یکی از کلمات رایج در تشریح ارزش فراغت، کیفیت زندگی است. کیفیت زندگی به عنوان لذت بردن فرد از زندگی است. لذت بردن شامل احساس رضایتمندی و دسترسی به چیزهایی است که برای فرد مهم است. یکی از موضوعات مهم در کیفیت زندگی توازن کار و زندگی است. به همان میزانی که کار می‌کنید باید بتوانید از زندگی لذت ببرید. یعنی تعادلی بین کار کردن و فعالیت‌های فراغتی باید وجود داشته باشد. به طور کلی در کیفیت زندگی سه حیطه وجود دارد: بودن، تعلق داشتن، شدن.

بودن (Being)